دختری هستم 26 ساله ،دارای تحصیلات عالیه که بدون اطلاع پدر ومادر،با پسری عقد موقت خوانده ایم.می خواستم حکم شرعی این کار را بدانم.
برای دانستن حکم شرعی این مساله می توانید با دفتر مرجع تقلید خود تماس بگیرید.
اما لازم است بدانید ارتباط یا ازدواج بدون اطلاع والدین امری است که در آینده پیامدهای منفی زیادی در زندگی افراد خواهد داشت.
زیرا:
1- ما نیاز عاطفی و اجتماعی به اطرافیان خود داریم؛سعی کنیم کسی را به عنوان شریک زندگی انتخاب کنیم که شمشیر جدایی ما از آنچه تاکنون داشته ایم نباشد.مخصوصا پدر و مادر که بزرگترین حق را بعد از پروردگار نسبت به ما دارند.
2- این نیاز به اطرافیان در فرزندان آینده ما نیز وجود خواهد داشت.
3- اطرافیان پشتوانه ی ما در آینده ی مجهول هستند.از کجا می دانید که فردی که به خاطر او از خانواده تان بریده اید،مسیر زندگی را با شما ادامه خواهد داد؟(آیا تنها قول این فرد که احترامی برای انتخاب و عدم انتخاب پدر و مادر شما قائل نیست،برای تضمین کافی است؟)در بیماری ها و سختی هایی که در زندگی همه ی بشر گریزی از آن نیست،چه خواهید کرد؟.....
4- بسیاری از رابطه هایی که افراد آن را مخفیانه می دانستند،بعد از مدتی آشکار و سبب بی آبرویی برای افراد شده است.
به خاطر خرید کتاب های مورد نیازم مدتی است که با یک کتابفروشی ارتباط کاری پیدا کرده ام.یک روز بعد از خرید،پیامکی برایم فرستاد که "عزیزم،تو دختر خوب و مهربانی هستی....".آیا باید چه جوابی به این پیامک بدهم؟آیا ایشان قصد ازدواج با من را دارند؟
جواب: نکته اول اینکه مردها دارای احساساتی زودگذر هستند که خیلی وقت ها نباید آنها را جدی گرفت.
و دوم اینکه...
قدیم ها-وشاید در برخی مناطق کنونی-ازدواجی بود به نام ازدواج اجباری.یعنی پدر یا برادر یا عموها و دیگران،دختری را به زور به ازدواج فردی که این دختر مایل نبود در می آوردند.
این ازدواج اکنون نیز وجود دارد؛اما خیلی نرم تر و فریبکارانه تر.
در این نوع ازدواج اجباری،کسی دختر را به باد کتک نمی گیرد و از جیره غذایی و زندانی در پستو خبری نیست.بلکه در این نوع مدرن امروزی،سیل پیامک های عاشقانه و کادوهای گوناگون و دلبری های زنانه ی شیادان مردنماست که اختیار را از فرد می گیرد.
دختر خوبم!
پیامک ها را نادیده بگیر.آیا این فرد حاضر است بنابر رسوم عرفی و دینی به شما احترام بگذارد و شما را به طور رسمی از خانواده تان خواستگاری کند؟
جدای از این سخنان عاشقانه،اگر این شیرین زبانی ها نبود،آیا باز هم او را جفت مناسب زندگی خود می دیدید؟
من نمی گویم نباید با ایشان ازدواج کنید.بلکه تمام سخن این است که با مسیر زندگی خود را به یک پیامک نسپاریم.
زیرا بنابر سخن امام علی علیه السلام:"خدا تو را آزاد آفریده است،پس خود را بنده ی دیگری قرار مده."
فضیل عیاض راه زنی است که از قدم هایی که در زندگی برداشته بود رضایت نداشت.
اما عوض کردن راه نیز برایش دشوار بود.مثل خیلی ها برای تغییر مسیر به سوی خوبی ها امروز و فردا می کرد.
روزی در خرابه ای برای غارت قافله ای کمین کرده بود.کمی آن طرف تر کسی داشت این را آیه را تلاوت می کرد که :
آیا هنگام آن فرا نرسیده است که اهل ایمان به خدا قلبشان در برابر خدا و آیات الهی خاشع شود....
این آیه چون تیری ، دل مضطرب فضیل را آتش زد.
نفسش را به موعظه گرفت که آیا به راستی تا کی قصد کج مداری با خداوند را داری؟!
همان جا توبه کرد و از زاهدان و عابدان روزگار شد.
تا کنون به قدم هایت نگاه کرده ای؟ تاکنون به آن ها التماس کرده ای که کمی آهسته تر یا تندتر بروند؟
راستی!چقدر قدم هایت را دوست داری؟از کدامین قدم ها راضی و از کدامشان پشیمان هستی؟
تاکنون چند قدم آمده ای و چند قدم دیگر می خواهی بروی؟
شاید خیلی ها قدر قدم هایشان را ندانند.اما تو این گونه نباش.
آینده ی تو قله ای بنا شده برقدم های توست ؛ پس مواظب باش هیچ قدمی را اشتباه بر نداری.
تو سالک مقام جانشینی خداوند بر زمین و مسافر بهشت برین خداوند هستی.
مسافر نقشه و آشنای راه می خواهد ؛ مرکب و توشه می طلبد و ....
نقشه ،کلام خداوند است و آشنای راه اولیاء او هستند.
سلوک و سفر بدون همراه ،دشوار و خسته کننده است؛اما هم سفر بی صفا نیز درمان خستگی راه نیست.
پس دنبال هم سفری بگرد که صفای او رنج راه را بر تو سبک کند.
خداوند در قرآن بارها به ما فرمود از قدم های شیطان پیروی نکنید.
قدم های شیطانی آن قدم هایی است که بدون خدا برداشته می شود.قدم هایی به سوی نابودی و هلاکت.
قدم هایی مستبدانه و مستکبرانه که گویا من مالک زمین و زمان هستم.
ولی اگر قدم اول را اشتباه برداشتی ناامید نشو.زیرا بازنده کسی نیست که قدم اشتباه بردارد.بلکه بازنده کسی است که قدم های اشتباه را ادامه دهد.پس هر کجا متوجه شدی برگرد.
بیایید با تحویل سال ، مدل قدم هایمان را عوض کنیم.
یکی از دخترها گفت:استاد!من دوست دارم خواستگارم ماشین ....داشته باشه.هر وقت خسته باشیم؛با یک گردش دور و نزدیک همه ی غصه ها تموم میشه.
زهره نظر دیگه ای داشت.اون می خواست شوهرش یک معمار باشه.....آخه این روزها پول توی خونه و زمینه.
سمیه از شوهر رزمی کار خوشش میاد؛حمیده دوست داره شوهرش دکتر باشه و هرکسی مرد سفیدپوش خوش بختی ها را توی یه لباسی خیال می کرد.
و دل من لبخندهایی به رنگ غم را تجربه می کرد...
خیلی از دخترها دوست دارن شوهرهای مهمی داشته باشند؛به خلاف خیلی از خانم های متأهل که دوست دارن،شوهر اونها مهم نباشه.
"زنانی که شوهرانشان دارای شغل های غیرمعمولی هستند،باید درسی را بیاموزند؛آنها باید بدانند که قادر نخواهند بود تا همه چیز را با هم داشته باشند.باید خود را با چنین شرایطی وفق داده،شوهرانشان را بپذیرند و سعی کنند با وجود محدودیت هایی که به خاطر حرفه نان آور خانواده به آنها تحمیل شده است،با شادمانی و خوشی در کنار هم زندگی کنند."(آیین همسرداری-دورتی کارنگی/فصل 14)
شوهری که استاد دانشگاه برجسته ای است؛ یا مانند شهردار و فرماندار منصب اجتماعی پر مشغله ای داشته باشه،خیلی بیشتر از اینکه همراه خانواده باشد،همراه مردم است.بیچاره اون زن هایی که حسادت زنانه بالایی هم داشته باشند.چه استرسی دارند وقتی که تلفن همراه زنگ بخوره و صدای پشت گوشی صدای زن دیگه ای باشه که می خواد لحظات زیادی صحبت کنه.... ادامه مطلب...
گفتم:چرا درس نمی خوانی؟ گفت:استاد خوبی ندارم! رفت و استادش را عوض کرد.
گفتم:چرا حالت خرابه؟ گفت:دوست خوبی ندارم! رفت و دوستش را عوض کرد.
گفتم:خیلی گرفته ای؟ گفت:همسایه مون خیلی سرو صدا داره! رفت و همسایه اش را عوض کرد.
گفتم:دیگه چی شده؟ گفت:همسرم؛خیلی اذیتم می کنه! رفت و طلاق گرفت.
دیروز دیدمش که خوشحال بود.گفتم:چه عجب!نمردیم و خوشحالی تو را هم دیدیم.
گفت: از عوض کردن دیگران خسته شدم.رفتم خودم را عوض کردم؛دیدم همه چیز درست شد.
"لطفا در زندگی من دخالت نکنید."
تا حالا به معنای این جمله فکر کردی؟چه وقت این جمله را به کار می بری؟
خب....معلومه!وقتی کسی بخواهد بی جا در زندگی دیگری فضولی کند،به او می گوییم:"در زندگی من دخالت نکن."
ولی خوب است بدانید که این جمله موارد استفاده دیگری هم دارد.
مثلا جایی که فردی کارش غلط است؛غلط بودنش را هم می داند،ولی نمی خواهد از غلطش دست بردارد.
مریم!!از پای اینترنت پاشو.برو سر درس و مشقت......"پدر و مادر من در کارم دخالت می کنند.منو درک نمی کنند!"
آقا آرش!!دوست خوبم!زن گرفتی باید بدونی دیگه نمی تونی مثل یک جوون مجرد تا دیر وقت ولگردی[یا وبگردی] کنی."اگر زن گرفتم پس بهتر از تو می فهمم.در زندگی من دخالت نکن."
....چرا با فلانی رفیق شدی؟می دونی آخر و عاقبت این رفاقت بدنامی و هرزگیه؟ "برو بابا! تو هم آخوند شدی!منبر میری؟در زندگی من دخالت نکن."
...یه مقداری هم تو کوتاه بیا.اگر 99 درصد،تقصیر دیگریه،شاید 1 درصد هم اشتباه از تو باشه."چه حرفا!تو هم شدی ریاضیدان. زندگی که ریاضی نیست....اصلا چه کار به زندگی من داری؟در زندگی من دخالت نکن."
عجله نکنید.من نمی خوام بگم در این دنیا آدم فضول نداریم.ولی یاد نگیریم با مجرم کردن دیگران،بدی های خودمون و اصرار بر اونها را دور بزنیم.برچسب"فضول" به دیگران زدن خیلی راحته،اما درمان مشکلات زندگی من نیست.اگر همه دنیا را هم فضول بدونی و ازشون فرار کنی؛ولی از تلنگرهای وجدانت نمی تونی خلاص بشی.پس بدی را ترک کن و برچسب فضول را به دیگران نزن.
دو تا حدیث:1-هر کسی خودرای و مستبد باشد،هلاک می شود.2-بهترین دوستان من کسی است که عیب هایم را به من هدیه دهد.
از قدیم و ندیم گفتند که "بخشش از بزرگان است."
بزرگ بزرگان،خدای متعال است."عجب صبری خدا دارد....."
به نظرت روزانه چند تا گناه و جنایت تو دنیا انجام میشه؟روز را رها کن.....به نظرت همین حالا،....بله.....همین حالای حالا.تو دنیا چه خبره؟چند نفر دارن از دیوار مردم بالا میرن؟چند نفر دارن نقشه قتل می کشن؟چند نفر دارن پشت سر دیگری غیبت می کنن؟....
قربون خدا برم که گفته اگر بنده ی گناهکار من بیاد و از من معذرت بخواد،می بخشمش.یه چیز دیگه که بالاتر از این حرفاست!
"بنده من گمشده ی من است.وقتی بنده ی گنهکار من به سمت من برمی گردد،من خوشحال تر از مادری هستم که بعد مدت ها کودک گمشده اش را پیدا می کند."
بخشش و گذشت مال کسانی نیست که در حق تو خوبی می کنند.بخشش برای کسی است که در حق تو بدی کرده است!
بیاد از خودمون یه سوال بپرسیم تا بفهمیم که ما چقدر بزرگ هستیم؟
آیا تا حالا کسی در حق شما بدی انجام داده است؟آیا شده منتظر باشید که او بیاید؛و معذرت بخواهد تا او را ببخشید؟ یا نه جزء اونهایی هستید که هیچ وقت حاضر نیستند از دیگران بگذرند؟
امام علی علیه السلام فرمودند:"لذتی که در گذشت است در انتقام نیست."
پس بیایید با دیگران،آرامش را به خودمان هدیه کنیم.
یکی از سوالاتی که در جلسات مدارس-مخصوصا دبیرستان- زیاد مطرح می شد،بحث "دوستی پسر و دختر" است.این بحث ابهام ها و ناگفته های فراوانی دارد که تا نکات مبهم آن باز نشود،نه می توان تشویق به آن کرد و نه می توان آن را ناپسند دانست.
"دوستی " با رابطه داشتن فرق دارد؛همان طور که با همکار بودن و حرف زدن و از هم سوال پرسیدن نیز متفاوت است.وقتی ما با کسی دوست باشیم،به او سلام می کنیم،به او دست می دهیم،با او قرار می گذاریم،برایش پیامک های زیبا و دوستانه می فرستیم و خیلی چیزهای دیگه که در دوستی ها مرسوم است.
اما این طور نیست که به هر کسی سلام کردیم یا برایش تلفن زدیم یا از او سوال علمی و غیر علمی و آدرس و ...پرسیدیم نیز دوست باشیم.یک دانشجو یا یک استاد به طور معمول با افراد زیادی از جنس مخالف سرو کار دارد.یک مشاور،یک پزشک و یا یک کاسب شبانه روز با مردان و زنان بسیاری صحبت می کند و قانون و شرع نیز مردم را از چنین چیزی منع نکرده است.
اما گاهی این ارتباطات رنگ و بویی دیگر پیدا می کند."مکر و حیله ای برای سوء استفاده از دیگری "البته در لباس دوستی.
به او می گوید که من در این دنیا محبوبی شیرین تو از تو ندارم،ولی در همان موقع تلفنش زنگ می زند.محبوب شیرین دیگری پشت خط است....سریع یک دروغ ردیف می کند و برای کلاه گذاشتن بر سر این کسی که پیش اوست،فرد پشت تلفن را با یک دروغ یا بهانه تراشی کله می کند....سخن از دوستی است؛اما قلب خائن است و شهوت حاکم...پسری به دنبال اندام دختری و دختری به دنبال زرق و برق جملات عاشقانه یک پسر. ادامه مطلب...
با همسرش سازگاری ندارد؛علت را جویا می شوید.می گوید:"با هم تفاهم نداریم."از کارش اخراج شده و یا بیرون آمده است؛چرا؟می گوید:"با مدیر بخش تفاهم نداشتیم."
با دوستش قطع ارتباط کرده است.مدت زیادی است از هم بی خبرند؛چرا؟پاسخ او هم همین است."با هم تفاهم نداشتیم".
جمله ای لوس و بی مزه که نقل محافل شده است.
"ایجاد تفاهم "یکی از مهارت های زندگی و تا حد زیادی اکتسابی است.مهارتی مانند مهارت رانندگی که هم کلاس رفتن می خواهد و هم تمرین کردن.اگر کسی بدون یادگیری مهارت های رانندگی پشت فرمان قرار بگیرد،جان خود و دیگران را در معرض خطر قرار می دهد.
تفاهم در زندگی یعنی شنیدن بیش از گفتن.فهمیدن و درک دیگران بیش از انتظار داشتن.بزرگ دیدن خوبی ها و نادیده گرفتن بدی ها.دلسوزی به جای دل سوزاندن.مهربانی و خیرخواهی به جای کینه ورزی و فرمول های فراوان دیگر.
علت خیلی از جدایی ها نداشتن تفاهم نیست.بلکه نداشتن مهارت در فهمیدن یا فهماندن در ارتباط با دیگران است. ادامه مطلب...